رِکـس‌مـوویـــز

راسل هچ یکی از ماموران اینترپل است که نقش پدر جیدن را بر عهده می گیرد، پسر یک خبرچین که در یک حمله معمولی کشته شده است.

Russell Hatch an Interpol operative who takes on the role of father figure to Jayden, the son of an informant killed in a routine raid gone wrong.

دو خواهر و برادر از رفتار آزاردهنده پدربزرگ و مادربزرگشان در هنگام ملاقات با آنها در تعطیلات به طور فزاینده ای می ترسند.

Two siblings become increasingly frightened by their grandparents' disturbing behavior while visiting them on vacation.

دالتون، مبارز سابق یو اف سی، به عنوان یک جفت‌باز در یکی از جاده‌های فلوریدا کیز مشغول به کار می‌شود، اما متوجه می‌شود که این بهشت ​​تمام چیزی نیست که به نظر می‌رسد.

Ex-UFC fighter Dalton takes a job as a bouncer at a Florida Keys roadhouse, only to discover that this paradise is not all it seems.

یک نویسنده منزوی که رمان‌های جاسوسی درباره یک مامور مخفی و یک سندیکای جاسوسی جهانی می‌نویسد، متوجه می‌شود که طرح کتاب جدیدی که او می‌نویسد، شروع به بازتاب رویدادهای دنیای واقعی، در زمان واقعی می‌کند.

A reclusive author who writes espionage novels about a secret agent and a global spy syndicate realizes the plot of the new book she's writing starts to mirror real-world events, in real time.